گفتگو با یکی از بازمانده های نسل آهنگری در شهرستان سامان + تصاویر و دانلود فیلم
دسامبر 1, 2014 در 23:50 توسط علی آزوغ
در زمان های قدیم کار بخشی از مردم شهر سامان به آهنگری مشغول بودند.
به گزارش سامان بـرتـر ، حالا پس از سال ها، تنها یک آهنگر که همچنان به شیوه ی سنتی در شهرستان سامان کار می کند باقی مانده است.
منصور کاوه را می توان تنها آهنگر سنتی بازمانده از نسل آهنگران شهرستان سامان نامید که با حدود 68 سال سن همچنان به شغل خود علاقه مند است و می گوید اگر باز هم موقعیتش پیش آید، همین شغل را انتخاب می کنم حتی اگر در مکان دیگری باشد و بنده از زندگی خود بسیار راضی هستم.
پایگاه خبری تحلیلی سامان بـرتـر، گفتگویی کوتاه با این پیشکسوت و ماندگار سامان انجام داده است که در ذیل مشاهده می کنید:
ـ لطفا کمی در مورد خودتان بگویید؟
من منصور کاوه، متولد سال 1325 هستم و 68 سال سن دارم و در شهر سامان متولد شده ام.
ـ آقای کاوه، شما را می توان تنها آهنگر شهرستان سامان نام برد که همچنان به شیوه ی سنتی به کار آهنگری مشغول هستید. چه شد که شما به این حرفه وارد شدید؟
آهنگری حرفه ی آبا و اجدادی ماست و این مغازه ی آهنگری سه نسل است که در خانواده ی ما از پدر به پسر رسیده است. پدربزرگم، مغازه را به پدرم سپرد و بعد از او هم مغازه به من رسید و من چون به این حرفه علاقه داشتم شغل پدرم را ادامه دادم.
ـ زمانی که به پدرتان برای کار در آهنگری ملحق شدید، چند سال داشتید؟
بنده در زمان تحصیلم به صورت نیمه وقت نزد پدرم می آمدم و کار می کردمو کم کم به این کار علاقمند شدم.
ـ لطفا کمی هم در مورد وسایل مورد استفاده در آهنگری بگویید؟
برخی لوازم مورد استفاده که همچنان از آن ها استفاده می کنم عبارتند از: انبر، سندان، تیزبر، قلم، مهره، سمبه، سنگو، سوهان، چکش و … که برخی از آن ها انواع مختلف دارد.
برای مثال ما از 4 نوع انبر استفاده می کنیم که یکی برای گرفتن کلنگ، یکی برای آهن معمولی، یکی برای آهن بزرگ و دیگری برای گرفتن قلم و تیزبر آهن بری است؛ همین طور سه نوع سوهان داریم که هر کدام استفاده ی خاصی دارد، چند نوع مهره داریم و قلم و تیزبر هم چند اندازه دارد و چکش های مورد استفاده هم دو نوع می باشد.
ـ این ابزاری که نام بردید، همان وسایلی است که در قدیم استفاده می شده و هیچ تفاوتی در کار قدیم و الان شما به وجود نیامده است؟
همه ی این وسایل از پدرم به من رسیده و در حال حاضر با استفاده زغال معمولی در کوره به عنوان مواد آتش زا جهت داغ نمودن فلز استفاده می کنم.
ـ آقای کاوه در مورد سندان و همونه هم برای ما توضیح بدید؟
سندان وسیله ای است که آهن گداخته را روی آن می کوبیم و حالت می دهیم و دو سوراخ دایره ای و مربعی شکل روی آن است که به آن مهره می گویند، قسمت دایره ای برای سوراخ کردن آهن 10 و قسمت مربعی برای سوراخ کردن آهن 20 به کار می رود؛ همونه ی پوستی هم در واقع پوست آهو بود که دو طرفش تخته گذاشته و با آن در آتش می دمیدند و به آن دَم پوستی هم می گویند؛ در حال حاضر همچنان از سندان استفاده می شود ولی دم پوستی دیگر کاربرد ندارد.
ـ سنگو چه وسیله ای است و از آن چه استفاده ای می کنید؟
سنگو، یک سنگ قطور است که به شکل یک کاسه درآمده و در آن آب قرار دارد؛ ابزاری مثل دیلم، تیشه و کلنگ که به سفت شدن و آب بندی نیاز داشته باشد را پس از فرم دادن و تهیه در آب درون سنگو قرار می دهیم تا سفت شود.
ـ چاله ای که موقع کار در آن می ایستید به چه اصطلاحی معروف است؟
به آن پاچال می گوییم که حدود یک متر ارتفاع دارد و برای راحتی کار با وسایل درون آن می ایستیم و آهن را بر روی سندان قرار داده و می کوبیم.
ـ در گذشته چه وسایلی می ساختید و مشتری های شما چه کسانی بودند و الان چطور؟
از لحاظ کمیت که تعداد مشتری ها خیلی کم شده ولی مثل سابق مشتری ها از کشاورزان و روستاهای اطراف هستند و بعضی افراد هم سفارشات خاصی دارند؛ از نظر کار هم باید بگم قبلا انواع داس برای درو و برداشت محصولات مختلف، عسل خیش گاوآهن، نعل، کلنگ و دیلم و امثالهم و هر چیز دیگری که سفارش داده می شد را می ساختیم ولی الان این کارها خیلی کم تر شده است.
ـ نعل را چطوری می سازید و چه استفاده ای دارد؟
آهن ها را می خرم و با تیزبر در اندازه ی مورد نیاز برای نعل برش می زنم و بعد نعل ها را می سازم. نعل اسب مثل کفش برای حیوان است و سایزهای مختلفی دارد. بعد از این که نعل را ساختم، در هر طرف آن با فواصل معین، سه سوراخ با استفاده از سمبه و مهره ایجاد می کنم و بعد مشتری که سفارش داده برای تحویل نعل می آید و من را هم همراه خود می برد که حیوان موردنظرش را نعل کنم؛ من هم نعل ها را با میخ به سم حیوان می کوبم، اگر نعل درست کوبیده شود، حیوان دردی حس نمی کند ولی اگر میخ وارد گوشت شود، زخم و خونریزی ایجاد می کند به همین خاطر خودم برای کوبیدن نعل می روم.
ـ آقای کاوه، کمی هم در مورد خانواده ی خود بگویید. چند فرزند دارید؟ بچه های شما هم به شغل آبا و اجدادی خود علاقه مند هستند؟
در حال حاضر 3 تا پسر دارم و 8 تا نوه هم دارم که همه ی آن ها روزهای جمعه دور هم و در منزل ما جمع می شوند.
ـ پسرتان را برای ادامه ی کار آهنگری تشویق می کنید؟
خیر. پسرهای بنده هر کدام مهندس هستند و در جای دیگری مشغول به کارند و بعد از من مطوئن باشید این کار سنتی در سامان وجود نخواهد داشت.
ـ آینده ی آهنگری شهر را چطور می بینید. کسی برای ادامه دادن این حرفه از شما درخواستی داشته؟
آهنگری سنتی خیلی سخت است و در حال حاضر من روزی 7 ساعت بیشتر کار نمی کنم؛ چون این حرفه نیروی بدنی زیادی نیاز دارد و بچه های امروزی نمی توانند آهنگری کنند، همه به فکر کار اداری و راحتی هستند و کسی به فکر کار آهنگری آن هم به شکل سنتی نیست و تمایلی به آن ندارند.
ـ اگر حرف خاصی دارید، می شنویم.
از شما تشکر می کنم و از مسئولین شهرستانی درخواست می کنم نسبت به مکان بنده رسیدگی کنند زیرا قدمت این ساختمانی که در حال حاضر در آن مشغول به فعالیت هستم قدمتی در حدود 100 سال را داراست و مکان من در این محیط بسیار تنگ و مشکل است.
انتهای پیام/
دانلود کیلیپ منصور کاوه، بازمانده های نسل آهنگری در شهرستان سامان
۱ دیدگاه
جعفر داودی
on اکتبر 2, 2015 -
باسلام ازاینکه عکسهای بسیار زیبای آهنگری راگذاشته اید بسیار لذت بردم وبنده به عنوان یکی از دوستداران شغلهای فراموش شده سنتی درایران از شما کمال تشکر رادارم مطالب زیر رابرای شما نوشته ام که شاید بکارشما بیایدواگر تمایل داشتید میتوانیدبا بنده تماس حاصل فرماید09113270835
سمه تعالی
خدای تعالی ز بور کتاب داوود را بر او نازل کرد و صنعت آهنگری به او آموخت و آهن را برایش نرم کرد و به کوه ها و مرغان فرمان داد تا به همراه حضرت داود(ع)او را تسبیح کنند.
یکی از اقوام دیگر که در اکثر استانهای فارس ، لرستان ، ایلام ، کرمانشاه ، کردستان ، خوزستان ، اصفهان ، زنجان ، قزوین ، تبریز ، استان مرکزی ، تهران ، گیلان ، البرز ، خراسان ، گلستان ، و…….و مازندران به ویژه شهرستان نوشهر و حومه با نام های حداد ، حدادپور ، حدادی فر ، آهنگران ،آهنگری ، آهنگرپور ، آهنگر نژاد ، کاوه ، کاویانی ، کاویانپور ، آهنگری فر ، و……. زندگی می کنند که پیشه اصلی آنان ( آهنگری ) ساختن ابزار آلات خانگی ، کشاورزی و صنعتی از قبیل ، انواع داس ، قیچی ، انبر ، قند شکن ، میخ ، نعل ، لولا ، قفل ، گاوآهن ، سندان ، پتک ، چکش ، خاک انداز ، بیل ، چنگک ، شن کش ، ماشه ، سه پایه ، سیخ ، کارد ، چاقو ، تبر ، ساتور ، قلاب ، بارگیر و کیسه کش ، آتش کش ، سوزن کیسه دوزی ( جوال دوز )، شمشیر ، زره ، کمان ، گلوله سربی ، تفنگ ، آبگردان ، تله انواع حیوانات موزی و وحشی و پرندگان و ……… بود از کهن ترین ساکنین ایران زمین هستند .
در استان ایلام از دل تپه علی کش ابزار آلات زیادی به ویژه دست سازه های کشاورزی مانند ؛ داس ،تبر،و…..که بیش از 8500سال قدمت دارد دردهه 60میلادی کشف گردیدوازدل خاک بیرون آمد . باستان شناسان در پی اکتشافی که در شهری از استان کرمانشاه انجام دادند به این نتیجه رسیدند که ساخت چاقو و ابزار فلزی و شمشیر و زره 3000سال قدمت دارد . به گفته مورخان تیمور لنگ در کتاب منم تیمور ( جهانگشا ) نقل کرده است که فتوحات خویش در عراق را مدیون آهنگران شهر (کرند) دانسته است. همچنین مورخان نقل کرده اند نخستین فلزکاران بشری که احتمالا با هوش ترین مردمان جهان بودند در 3500سال پیش از میلاد در کشورعراق بین دو رودخانه بزرگ دجله و فرات می زیستند در هزاره یکم قبل از میلاد وقتی که قوم پارت و فارس و ماد به ترتیب به خراسان ، فارس ، زاگرس باختری وارد شدند در زاگرس باختری دولت ایرانی مادپدیدامد دراین زمان که به عنوان عصر تاریخ ایران از ان یادمیکنند ساکنان ایران صنعتگرانی داشته که بسیاری ازسنگها کانیها وحتی نحوه جایگیری انهارامیشناختند وباذوب فلزات اشنابودند.ازصده ششم قبل از میلاد پهنه فرمانروایی دولت هخامنشی تارود سیحون وآنسوی رودسند درشرق ورود دانوب در اروپا وحتی تا لیبی ودرافریقا گسترش یافت بدین ترتیب دانش ساخت فلز وطرح انداختن ان فقط درکشورعراق باقی نماند واهنگران به نقاط دیگرجهان مسافرت کردندواغلب کالاهای فلزی خویش راباسایر اشیاءموردنیازمعاوضه میکردندوازطرفی صنعت استفاده ازاهن واهنگری رابه کشورهای دیگر رواج میدادند.اینگونه بود که مورخان اروپایی اظهارکردندکه اهنگران باهوش ترین مردم جهان دردجله وفرات زندگی میکردند.آهنگران و صنعتگران آهنگرازریشه وسلب همان کاوه آهنگرمردتاریخی ایران زمین که چرم پاره خودرابرسرنیزه کرد وضحاک تازی رااز تخت پادشاهی ایران به زیرافکندوبعدهابه دستورفریدون شاه چرم وی به درفش ملی کاویانی مبدل گشت . درکتاب مدینه دراستانه بعثت امده است زن آهنگری بنام(ام سیف) به دستورپیامبرگرامی اسلام دایه ابراهیم فرزند گرامیشان منصوب گردید و در دامن آن بزرگوار پرورش یافت و یا شخصی دیگر به نام ابولولو فیروز آهنگر نهاوندی که عمربن خطاب به دست او کشته گردید لذا پس از اینکه درسال های 60-70-ه ش فشار خاندان اموی به صحابه پیامبر گرامی فزونی یافت عده ای از این مردمان صنعتگر به ویژه ( آهنگران) به علت ارادت خاصی که به ائمه اطهار داشته اند و مخاطب حکومت ستم پیشه اموی به شمار می آمدند و برای دور ماندن از فشار و تهدید های آنان به خراسان به خصوص شهر بیهق ( سبزوار کنونی ) مهاجرت نمودند و آنجا را پناهگاه و ماًمن خویش قرار دادند به فرموده آیت ا… فلسفی از خراسان به نقل از کتاب منتخب التواریخ و کتاب رجال نیشابور عنوان داشتند قوم حداد یا آهنگر200سال پیش از ورود قدوم پر برکت امام هشتم شیعیان جهان حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) از عراق به خراسان مهاجرت نمود ، مورخان نقل کرده اند که مهاجرت قوم حداد یا آهنگر از خراسان به مناطق دیگر دو دلیل عمده داشته است :
1- دعوت شاهپور اول از آهنگران خراسان برای ساخت پل جندی شاهپور اهواز .
2-عرضه محصولات آهنگری برای کشاورزان وروستاییان منطقه
عده ای از این مردمان این قوم پس از سال ها کوچ نشینی ( حدود 400 سال پیش ) به استان مازندران مهاجرت نموده اند و علاوه بر این که به تجارت کالا به کالا مشغول بوده اند صنعت آهنگری را رواج داده اند و سپس به جهت بازار یابی محصولاتشان نسبت به جمعیت های ساکن منطقه شهر یا روستایی را انتخاب نموده اند و با مردم منطقه همزیستی موفقی را پشت سر گذاشته اند ، به طوری که امروزه هیچ شهر یا روستایی در ماززندران وجود ندارد که از خدمات ارزنده این قوم بی بهره مانده باشند ، به علت پیشینه زندگی اسلامی این قوم به ویژه در کشور عراق برخی از آهنگران یا حدادهای شهرستان نور و نوشهر حدود دو قرن پیش با معارضه ی ابزار آلات دست ساخت خویش با اسب یاهر نوع چارپای دیگر با پای پیاده به کشور عربستان یا عراق عزیمت مینمودند .
بعد از مختصری از شرح پیشینه ( کشف آهن – فلز کاری – ساخت ابزار آلات
و کوچ نیشینی)که حکایت از کهن ترین ساکنین فلات ایران دارد به ویژگی دیگر این قوم یعنی زبان گویشی انان میپردازیم
زبان آنان از لهجه شیرین مشهدی که برگرفته از زبان فارسی دری میباشد گرفته شده است ، لهجه و گویش مشهدی یا به عبارت علمی تر فارسی مشهدی یکی از موثرترین گویشها در فارسی دری است، چرا که خاستگاه فارسی دری و همچنین ادبیات اصیل فارسی این گویش و زبان زیباست.
مهدی سیدی همچنین در ارتباط با جایگاه لهجه و گویش مشهدی میگوید :
وقتی صحبت از گویش اصیل فارسی دری است به طور مطلق خراسان و توس حرف اول و آخر را خواهد زد ، شاهنامهی منصور اشعار رودکی و شاهنامهی فردوسی تماما آثاری هستند که قبل از گلستان و بوستان سعدی و غزلیات حافظ خلق شده اند. فارسی دری بعد ازاسلام در ایران، زبان رسمی ای بود که در دربار ساسانیان که دایرهی حکمرانیشان تا نواحی مرکزی ایران گسترده بوده مورد استفاده قرار میگرفت، در اصل عنوان دری از درباری به معنی زبانی که در دربار از آن استفاده میشد گرفته شده است و کلیهی مکاتبات اداری و رسمی به آن زبان صورت میگرفت و این درست در زمانی بود که به جز خراسان و نواحیای از تاجیکستان امروزی در بقیهی ایران که به عراق عجم معروف بود ، عرب ها سلطه داشتند و زبان رسمی عربی بود ، به نحوی که کلیهی آثار مهم نگاشته شده در آن عصر و قبل از آن در این منطقه کلا به زبان عربی بوده است.
بنا به توضیحاتی که ارائه شد پر واضح است که گویش مشهدی یا فارسی مشهدی گرانبهاترین گنجینهی زندهی ادبیات و فارسی اصیل دری است و حتی به شکل توسعه یافتهتری گنجینهی فرهنگ اصیل ایرانی، تنها ۸۰ درصد افسانه ها و اشعار حماسی و پهلوانی ایران از شهر توس برخاسته است. در این گویش لغات اصیل فارسی موج میزند به طوری که اشعار کهن ما ، برای خراسانی ها ومشهدی ها کاملا قابل فهم است .
همزمان با کاشت نهال انقلاب اسلامی و پیروزی شکوهمند ان و خار شدن پدیده ی نژاد پرستی استعداد های نهفته این قوم شکوفا گردید که علاوه بر تقدیم چند سردار شهید ، جانباز – رزمنده – ایثارگر به اسلام عزیز بسیاری از جوانان این طایفه تحصیلات عالیه را در کنار امر تجارت طی یا در حال طی کردن میباشد .
طایفه حداد و آهنگر همانند پیشینیان خویش علاقه شدیدی به ائمه اطهارداشتند و دارند به طوری که عده ای کثیری سالانه ازدرامد د ستهای پینه بسته خودبه اماکن متبرکه به ویژه حرم مطهر رضوی مشرف میشود و آنانی که از تمکن مالی بیشتری برخوردارند به خانه امن الهی و یا کربلای معلی و سوریه مشرف میشنود از موقوفاتشان شایان ذکراست که بزرگان این طایفه درسالهای 1240ه ش زمینی به مساحت 3000مترمربع درلواسانات تهران وزمین بسیار وسیعی با بنای یک مسجد قدیمی و قدمت تاریخی همراه با وسایل پخت و پز مانند دیگ های بسیار بزرگ در یلاق میناک از توابع بلده نور که نام مرحوم شادروان حاج قاسم حداد روی آن حک شده است میتوان اشاره کرد، در نهایت از بزرگان این قوم میتوان به مرحوم حاج غلامحسین حداد ومرحوم حاج صمدخان حداد بزرگ خاندان طایفه ومرحوم استادعلیمحمد داودی ومرحوم استاد کربلایی حسین داوودی ومرحوم استاد کربلایی حسین حداد سید علی کیا ومرحوم استاد غلامحسین حداد سید علی کیا –مرحوم استاد حاج ملا فرج دهگیری ،مرحوم استاد علی جعفری فرد ، مرحوم استاد محمد حسین عظیم پور – مرحوم استاد ملا محمد سید علی کیا ومرحوم استادکربلایی نورمحمد حدادومرحوم استادولی آقاحدادو……….که سالیانی پیش باسربلندی زندگی میکردند و به مشکلات بستگان ومردم منطقه میپرداختند اشاره کرد .روحشان شاد 25/12/1392گردآورنده دکتر افراسیاب جعفری ومهندس جعفرداودی
برگرفته از:1-قران کریم2-کتابهای تیمورجهانگشا3-دراستانه بعثت4-منتخب التواریخ5-رجال نیشابور6-شاهنامه فردوسی7-نوشته های اقای