سامان در زبان فارسی به معنی حد و مرز و سرحد است و علت آن شاید این بوده که این منطقه مرز شمالی بین استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان می باشد و در زبان ترکی سامان به معنی کاه می باشد و احتمالاً به خاطر کشت گندم و تولید کاه برای تغذیه دامها که در این منطقه فراوان است آن را سامان نامیدند.
محل اولیه سامان قله ای در نزدیکی کوه شیراز در ۳ کیلومتری شهر ایجاد شده است. به طوری که سالخوردگان می گویند عده ای از ایلات به این سرزمین روی آورده و برای خود خانه و سرپناهی بنا کرده اند. قشقایی ها که به سامان مهاجرت کردند در بینشان دوازده برادر به نام های آقا ابراهیم، محمد حسین خان، اسماعیل خان، آقا خلیل، سید احمد بابادی، حاج غلامعلی، آقا علی بابا، علی، شیخ، قارون، آلبگه. این دوازده برادر وقتی به سامان می آیند چون بعد از مدتی سرما فرا می رسد به جز چهار برادر (آقا ابراهیم، محمد حسین خان، اسماعیل خان، آقا خلیل) بقیه به طرف استان فارس کوچ می کنند اما این چهار برادر که باقی می مانند در سامان شروع به ساختن قلعه هایی در اطراف شهر کنونی می کنند. برای مثال آقا ابراهیم قلعه ای در نزدیکی مسجد جامع بنا می کند و او پس از چند سال که از آن کار ساختمان قلعه فراغت حاصل می کند به قشقایی ها که برای تابستان به سامان برای چراندن گوسفندان می آمدند از آنها می خواست که در همین منطقه سکونت کنند و بعضی از آنها مستقر شوند و به همین عنوان شهر توسعه پیدا کرد.
آب آشامیدنی این قلعه به وسیله لوله های که هنوز آثاری از آنها باقی است از کوه برمه در جنوب سامان تامین شده است. هنگام حمله افغان ها به ایران بعد از فتح اصفهان و شکست شاه سلطان حسین صفوی عده ای از افاغنه به سامان می آیند و در آن زمان سامان که از چند قلعه تشکیل شده بود در مقابل آنها تسلیم شدند فقط قلعه ابراهیم خان مقاومت می کند و افغان ها قلعه را محاصره کرده و موفق به فتح آن نمی شوند تا اینکه اسبی از نیرویهای مهاجم به علت تشنگی به محل لوله آبی که قبلاً به آن اشاره شد می رسد چون شامه اسب قوی بود شروع به کندن زمین با سم خود می کند و سر و صدای اسب، افغان ها را کنجکاو می کند در نتیجه زمین را کنده و به لوله سفالی میرسند و از ورود آب به قلعه جلوگیری می کنند و به این ترتیب قلعه ابراهیم خان نیز سقوط می کند. از دیگر قلعه های سامان شاقلعه در نزدیکی خیابان شهید جعفرزاده فعلی و قلعه مهدی و قلعه محمد را می توان نام برد. از دیگر قلعه های سامان حمام یاله است که در سال های اخیر بر اثر هموار کردن زمین قسمتی از مزرعه مقدم آجرهای قدیمی پیدا شد که معلوم شد در گذشته ساختمانی و قلعه در این مکان بوده است. البته این محل به نام حمام یاله معروف است اما به طور دقیق قدمت تاریخی آن مشخص نیست. قلعه مره در سه کیلومتری شمال سامان قرار داشته و اکنون فقط نامی از آن برجای مانده است می گویند اولین مهاجرین از ایل اسماعیل و باقر از ایلات فارس که به سامان آمدند در این محل مستقر شده اند در هر صورت طبق شواهد موجود اولین کسانی که در سامان ساکن شده اند قشقایی ها بوده اند بعد از ساکن شدن این ایلات تعداد ساکنان افزوده شد و مسیر حرکت آنها از فارس به بختیاری به این صورت بوده که ابتدا به سبر کوه سپس به بلداجی و ده آهنگری و از جنوب سامان از کوه برمه وارد شدند اردوگاه آنها شرق سامان بوده این مکان به سر چال معروف است. چند سال قبل بر اثر کندوکاو آثاری از سکونت آنها در این محل پیدا شده از جمله چند قبر و تنور نان. گروهی دیگر که به عرب های جرقویه و پاشورد معروف بودند به سامان آمدند و چند خانوار از آنها در سامان مستقر شدند و در موقع قدرت بختیاری ها این منطقه نیز زیر نفوذ و خوانین قرار گرفت و قلعه ای توسط یکی از این خوانین درست شده است در قسمت شرق سامان معروف به محله ارشاد می باشد که قلعه به وسیله دکتر علی خان بختیار ساخته شده است.
شهر سامان از دیر زمان کانون دانش و عرفان بوده و شعرای نامدار و ادبای بی شماری در دامان خود پروریده است. این مرکز شعر و ادب با مناظر طبیعی بسیار زیبا و زیاد دارای مزایایی است که در کمتر جایی از ایران نظیر آن می توان یافت. سامان دارای آب و هوای معتدل و چشمه سارهای فراوان است.
موقیعیت جغــرافیایی شهرستان:
سامان شهری است که در ۲۰ کیلومتری شمال غربی شهرکرد و ۹۰ کیلومتری جنوب غربی اصفهان واقع است. بنابر این از نظر تقسیمات کشوری تابع استان چهار محال و بختیاری می باشد.
چهار محال عبارت است از چهار بولک به نامهای لار، کیار، گندمان و میزوج. شهر سامان در منطقه لار واقع است و سامان منطقه ایست کوهستانی که جنوب و غرب آن توسط بلندی احاطه شده و در جنوب غربی آن تنگه ای بین دو رشته کوه وجود دارد، که تنها راه ارتباطی سامان با شهر کرد و سایر دهات و شهرهای چهار محال بختیاری محسوب میشود.
ارتفاع شهر سامان از سطح دریاهای عمومی ۱۸۶ متر می باشد، مرز شمالی و شمال شرقی سامان را زاینده رود تشکیل می دهد. این رودخانه در فاصله ۵ کیلومتری سامان در بستر عمیقی عبور میکند و آب رودخانه به هیچ وجه قابل استفاده کشاورزی سامان نمی تواند باشد؛ چون بستر رودخانه دره عمیقی است که آب آن به زمینهای سامان قابل انتقال نیست.
آب و هوا
آب و هوای سامان از نوع آب و هوای معتدل کوهستانی است و دارای زمستانهای سرد و تابستانهای ملایم می باشد، حداکثر درجه حرارت در این شهر به ۳۹ درجه سانتیگراد و حداقل درجه حرارت به ۱۰- درجه سانتیگراد در زمستان می رسد، بارندگیهای این شهر در زمستان و بهار صورت میگیرد. باران سالیانه آن به ۲۵۰ میلیمتر می رسد.
جمعیت
جمعیت شهر سامان طبق سرشماری عمومی سال ۱۳۴۵ به ۶۲۵۸ میرسد این جمعیت از ۱۲۹۱ خانوار تشکیل شده است.
نوع و درصد اشتغالات
شهر سامان منطقه ایست کشاورزی و کار اصلی مردان کشاورزی می باشد و زنان هیچگاه در امر کشاورزی شرکت نمی کنند، در این محل سنتهای قدیم کشاورزی در حال از بین رفتن بوده و کشاورزی مکانیزه جای آنرا میگیرد، تولیدات کشاورزی این منطقه شامل غلات، میوه و خشکبار میباشد. قسمت اعظم زمینها به باغات میوه و انگور اختصاص دارد.
محصول انگور و کشمکش و میوه جات به شهرکرد و اصفهان و سایر نقاط فرستاده می شود و کشاورزی بصورت دیمی و آبی انجام میگیرد، آب جهت کشاورزی از طریق قنوات تأمین میگردد.
زنان و دختران شهر سامان به قالیبافی اشتغال دارند، بعد از کشاورزی مهمترین کار تولیدی این محل را قالیبافی تشکیل میدهد و در تأمین اقتصاد خانواده ها نقش مهمی ایفا میکند.
از کل شاغلین شهر سامان که ۲۵۵۲ نفر میباشند، ۱۶۹۷ نفر به کارهای تولیدی اشتغال دارند از این تعداد نفرات در حدود ۹۸% به قالیبافی و تهیه مواد آن می پردازند، در نتیجه نقش قالیبافی در اقتصاد شهر سامان مشخص میگردد، از کل شاغلین شهر سامان تنها ۶۲۶ نفر که ۲۵۵ کل را تشکیل میدهد به کار کشاورزی اشتغال دارند.
بارزگانی و حمل و نقل
این نکته قابل توجه و لازم به توضیح است که چطور در یک منطقه کشاورزی ۵/۵۲% کارها در امور تولیدی میباشد؟
چون نیمی از جمعیت که همان زنان و دختران میباشند به قالیبافی اشتغال دارند تعداد زیادی از مردان نیز در امر تهیه و تأمین مواد مورد مصرف قالیبافی کار میکنند، در نتیجه به سوال فوق پاسخ داده شده و موضوع روشن میشود.
اگر جمعیت فعال را از دو ساله به بالا محسوب نمائیم از کل جمعیت شهر سامان که ۶۲۵۸ نفر است ۲۰۱۶ نفر به بالاتر از دو سال بوده و جزو فعالین محسوب میشوند (بدون اختساب از کار افتادگان).
میزان سواد
از جمعیت ۶۲۸۵ نفری شهر سامان، ۴۶۸۴ نفر از ۷ ساله به بالا بوده و از این نفرات تنها ۱۲۶۸ نفر با سواد میباشند، در نتیجه ۱/۲۷% مردم ۷ ساله به بالا باسواد و بقیه سواد خواندن و نوشتن ندارند، باید توجه داشت که قسمت اعظم بیسوادان را زنان و دختران تشکیل میدهند زیرا با سوادان بین زنان و دختران تنها به ۷/۷% میرسد در حالیکه ۸/۴۶% مردان باسوادند.
علت بیسوادی زنان و دختران اشتغال آنها به قالیبافی بوده است و این امر مانع شده که دختران لازم التعلیم بتوانند به دبستان راه یابند.
ساختن و تعمیر مسجد
در شهر سامان دو باب مسجد وجود دارد و مردم در ماه مبارک رمضان و محرم در این دو مسجد به برگزاری مراسم دینی می پردازند، بسیار اتفاق افتاده است که هرگاه احساس کنند که مسجد احتیاج به تعمیر و ایجاد ساختمانهای جدید دارد بر اساس تعاون همگمانی به جمع آوری پول می پردازند و حتی ممکن است کسانی که پول ندارند خودشان در موقع تعمیر یا ساختمان مسجد کار کنند، همیشه بنا و کارگر و بعضی مصالح ساختمانی مجانی و از طریق کمک دیگران تهیه میشود.
جمع آوری اعانه برای مستمندان در مساجد
در مساجد شهر سامان در ایام سوگواری بسیار دیده میشود که پس از ختم مراسم مذهبی یکی از مردم به روی منبر رفته و اظهار میدارد که یکی از اهالی محل احتیاج به کمک شما دراد و هر کس هر اندازه که می تواند کمک کند تا رفع گرفتاری از محتاجی بشود در نتیجه هر کس مبلغی را به شخص مورد اطمینانی که همانجا معرفی میشود می پردازند و او نیز وجوه جمع آوری شده را در موقع مناسبی به شخص محتاج می پردازد. گاهی اتفاق میافتد که حتی کمک دهندگان شخص محتاج را نمی شناسند.
نذرها
نذور در سامان بصورت جنسی و پولی میباشد و بهر صورتی که باشد در روزهای خاصی از سال که عبارتند از ایام سوگواری مثل تاسوعا و عاشورا، اربعین و نوزدهم و بیست و یکم رمضان و همچنین اعیاد مذهبی انجام می پذیرد.
انواع نذرها
۱- پول نقد، که بیشتر به سادان و فقرا و اماکن مقدسه و امامزاده ها پرداخت میشود.
۲- قربانی، کشتن گوسفند یا هر حیوان حلال گوشت دیگر در ایام خصوصی که بیشتر عید قربان انجام میگیرد، گوشت این حیوانات بین مردم و حتی الامکان بین مستمندان تقسیم میشود.
۳-دادن جنس و محصولات کشاورزی، که در اصطلاح محلی بنام (خرمن بهره) نامیده می شود و در هنگام برداشت محصول به افراد خاصی که بیشتر فقرا می باشند، می دهند.
۴- تغذیه، معمولا” در ایام سوگواری و اعیاد مذهبی عده ای از مردم توسط نذر کنندگان تغذیه می شوند این کار می تواند به خوراندن شربت و پخش خرما و شیرینی بین مردم منتهی گردد همچنین پختن غذا و آشهائی که بصورت غذاهای محلی می باشند (آش برگ – حلیم – حلوا – فتیر) بین همه افراد خانواده ها و حتی بنام هر یک از آنها معمول است و هیچ خانواده ای نمی تواند یافت که یک نوع غذای نذری نداشته باشد، تمام این غذاها پس از آماده شدن بین مردم تقسیم میشود و بدین طریق کمکی در تغذیه دیگران بعمل می آید.
(اجرای مراسم مذهبی)
اجرای مراسم مذهبی مخصوصا” روزهای تاسوعا و عاشورا تنها به کمک تعاون صورت میگیرد، هر کس بصورتی در مراسم شرکت می کند، مخارج این مراسم توسط مردم تأمین میشود.
در شهر سامان بیش از ۴۰ علم و ۸ نخل در ایام محرم درست میکنند، برای تزئین علمها و نخلها همه مردم کمک کرده و پارچه و دستمالهای الوان در اختیار صاحبان آنها قرار میدهند تا این علمها و نخلها به طرز زیبائی تزئین شوند، صاحبان علم ونخل نیز در دهه اول محرم شبها به نوحه خوانی می پردازند، کسانی که در این جلسات شرکت میکنند تغذیه می شوند و مخارج این نوحه خوانیها بیشتر از طرف صاحب علم و نخل و بقیه توسط خانواده ها بصورت نذر تأمین میشود.
تهیه وسایل لازم برای مساجد
در سالهای اخیر مراسم و مجالس ترحیم در مساجد برگزار میشود، انجام این مراسم، تهیه لوازمی را برای مساجد ضروری می نماید: فرش، چندین جلد قرآن، وسایل پذیرائی از جمله لوازم چای خوری و شیرینی خوری، تهیه بلندگو و غیره از جمله وسایلی است که مورد استفاده همگان قرار میگیرد خریدن و آماده کردن این وسایل از طریق همانطور که قبلا” گفته شد توسط مردم صورت گرفته و امروز در سامان وجود دارد.
(تأمین مخارج خادم مسجد)
بمنظور حفظ و نگهداری مساجد وهمچنین نظافت آن شخصی را انتخاب میگنند و بر این کار میگمارند. تأمین مخارج زندگی شخص نامبرده از طرف همه مردم پرداخت میشود، خادم نیز به نظافت و گل کاری مسجد می پردازد و مسجد را برای انجام مراسم و مجالس مذهبی و غیره آماده میکند، مخارج خادم بیشتر بصورت جنس هنگام برداشت محصول به او پرداخت میشود.
(تدفین امــوات)
مردم سامان را رسم بر این است که، هر گاه کسی مرد، مردم کارهای خود را رها کرده و به تدفین مردگان اقدام میکنند. این کمکها شامل حمل جسد تا غسالخانه و قبرستان، (در موقع حمل جسد هر کس در مسیر باشد باید حتما” چند قدمی به حمل جنازه به پردازد و تشییع کنندگان را همراهی کند) شستشو و عمل غسل دادن، کند قبر و تدفین می باشد، بعد از این در مراسم سوم و هفته و چهلم شرکت میکنند. ضمن اجرای این مراسم مردم به صرف شام و نهار دعوت می شوند، برای تأمین این مخارج شکلی از تعاون دیده می شود.
بدین ترتیب که شرکت کنندگان این مراسم مبالغی پول و یا شیرینی به خانواده کسی که مرده است کمک میکنند.
(وقف)
بین مردم سامان رسمی است که هرگاه، کودکی در روز جمعه متولد شود، باید چیزی برای او وقف کنند، این موقوفات بیشتر بصورت خرید وسایل مورد نیاز همگان مانند دیگ غذاپزی – هماون توا (وسیله ای برای پختن ساج) و طناب انجام میگیرد.
(کمک در پرداخت بدهی نزدیکان)
اگر خانواده ای بدهی زیادی داشته باشد که قادر به تأمین و پرداخت آن نیست هر یک از بستگان بنحوی و به اندازه توانائی خود مخارج و بدهی آن خانواده را تأمین میکنند.
افسانه ها و خرافات
چندین افسانه از مردم سامان نقل می شود که چهار افسانه از مهمترین افسانه ها هستند که عبارتند از:
۱- افسانه زن و مرد.
۲- افسانه نعل اشکن.
۳- افسانه کوه شیراز.
۴- علی مکان.
۱- افسانه زن و مرد: در شمال غربی سامان بر دامنه تپه أی چند ردیف سنگ بزرگ و کوچک چنان بچشم می خورد که گوئی گله أی از گوسفند و شتر هستند که خوابیده اند بطوریکه اگر کسی از جریان اطلاع نداشته باشد واز فاصله دور منظره را می بیند گمان می کند گله گوسفند وشتری را خوابانده اند.
مردم سامان معتقدند که این سنگها گلهٔ گوسفند هستند که در اثر غضب خداوند به سنگ تبدیل شده اند، جریان از این قرار است که زن گله داری مشغول پختن نان بوده و در همین هنگام بچه کوچکش مدفوع می کند زن چند نان بر میدارد تا بچه را پاک کند ولی دو عدد دستمال ابریشمی خداوند از آسمان برایش می فرستد ولی زن دستمالها را برداشته و با نان بچه را پاک می کند در نتیجه خداوند به او غضب می کند و او و شوهر و تمام گوسفندان و شترهای او را سنگ می کند.
این محل را امروزه دره زن و مرد می نامند و هر کس از این نقطه عبور کند یک سنگ به قبر زن و یک سنگ هم به قبر مرد می زند وبه آنان لعنت می فرستد.
۲- افسانه نعل شکن: در کوه برمه که در جنوب غربی سامان کشیده شده یک شکاف حاصل شده که کاملا” شبیه پای اسب و نعل است، مردم عقیده دارند هنگامی که حضرت علی (ع) از این نقطه عبور می کرده پای اسبش به کوه می خورد و در نتیجه کوه شکسته، و جای پای اسب در کوه باقی مانده است. این شکستگی چنان منظم و زیباست که گوئی قالبی از جای پای اسب ریخته اند.
۳– افسانه کوه شیراز: در مورد کوه شیراز که در ۳ کیلومتری غرب سامان واقع است افسانه أی نقل می کنند کهوجه تشبیه این کوه از همین جا ناشی میشود همچنین ثابت می کند که ایلات قشقائی تا سامان بیشتر می آمده اند، چوپانی در این کوه گله هائی داشته که هر روز برای آب دادن آنا را به سرچشمه می آورده و آب می داده، روزی متوجه میشود، که پیشرو گله که بنام (دوبر) نامیده می شود، چند روز است از چشمه آب نمی خورد چوپان در مورد پیدا کردن علت برمی آید تا اینکه می بینید (دوبر) از سوراخ سنگی آب میخورد، چوپان نی هفت بندی که علائم مخصوصی هم داشته وارد سوراخ می کند، اتفاقا” از دست او رها شده و در سوراخ بائین می رود تا اینکه پس از قشلاق چوپان در بازار شیراز نی خود را می بینید و از آن پس معتقد می شود که از زیر کوه تا شهر شیراز آب جاری است و برای همین نی او توسط آن آب به شیراز امده و سپس از آب گرفته شده است و این افسانه را هنوز هم عده أی نقل میکنند و معتقدند که از زیر کوه تا شیراز جریان آبی وجود دارد.
۴- افسانه علی مکان: در مشرق سامان دره مصفائی وجود دارد که مردم معتقدند حضرت علی علیه السلام هنگام مسافرت در اینجا توقف کرده شب را مانده است بدین جهت این دره را علی مکان می نامند، البته هیچگونه آثاری وجود ندارد که مؤید این عقیده باشد، روزهای جمعه در اینجا به پختن نذری می پردازند.
معتقدات خرافی
۱- هنگامی که عروس را به حجله می آورند میخ آهنی بزرگی را بشدت بزمین می کوبند و معتقدند بدینوسیله میخ زندگی او را محکم کرده اند و زندگی آنان به جدائی نخواهد کشید.
۲- وقتی عروس را وارد حجله می کنند بچه پسری را به بغل او می دهند و عقیده دارند بچه اول عروس پسر خواهد شد.
۳- موقعی که می خواهند عروس را از خانه پدر به خانه داماد ببرند دو عدد نان و چند تخم مرغ پخته را در دستمالی قرار داده و توسط برادر عروس به کمر عروس بسته میشود تابخانه داماد ببرد و عقیده دارند بدینوسیله خیر و برکت به خانه شوهر خواهد برد.
۴- هنگامی که زنی میزاید و در بستر می خوابد یک لنگه گیوه به جلو در اطاق میکوبند و معتقدند که وقتی کسی از راه میرسد و خسته است خستگی خود را به گیوه می دهد و در غیر اینصورت خستگی دچار بچه شده و بچه خفه خواهد شد.
۵-اگر کسی ناگهان مریض وی یا شکه شود آتشی روشن کرده و چندین بار بیمار را از روی آتش عبور میدهند و عقیده دارند با این کار بیمار بهبود خواهد یافت.
۶- عقیده مردم بر این است که هر کس ستاره ای در آسمان دارد و هنگامی که می میرد ستاره او نیز می سوزد بدین جهت هر گاه شهابی را در آسمان به بینند می گویند کسی مرده و این ستاره اوست که میسوزد.
۷- عده ای عقیده دارندکه آب نیز نر و ماده دارد، بدین جهت چندین سال پیش هنگامی که آب یکی از قنوات سامان که بنام (لاغ دم) معروف است بسیار کم میشود عقیده پیدا می کنند که این آب نر و زن می خواهد بنابر این دختری را با ساز و دهل به مظهر قنات آورده اند و او را وارد آب می کنند و در نتیجه آب زیاد جریان می یابد.
۸- هنگامی که قالی را می برند (کوجی) آنرا در سر گذر می گذارند و یکی می ایستد تا به بیند چه کسی می آید، اگر پسر یا مرد آمد می گویند زن آبستن پسر می زاید و اگر دختر یا زن آمد می گویند زن آبستن دختر می زاید.
۹- روز سه شنبه برای نذر کاچی می پزند و به کاچی سه شنبه معروف است، هفت عدد مغز بادام را در آن می اندازند وبعد از پختن تقسیم می کنند هر یک از این مغز بادامها در سهم هر خانواده ای که قرار گرفت (البته بطور تصادف) باید آن خانواده کاچی به پزد.
۱۰- هنگامی که سگ با صدای ناراحت کننده ای زوزه بکشد کفش را وارونه قرار میدهند و معتقدند که سگ دل درد گرفته و دیگر خاموش می شود.
مراسم عروسی
ازدواج بدین صورت است که اول پسر مبلغی را که پدر دختر بعنوان شیر بهاء تعیین می کند باید به عروس بپردازد، ضمنا” در مورد تهیه جهیزیه پدر دختر صاحب اختیار است و هر چه را میل دارد تهیه میکند صبح روز عروسی با ساز و دهل عروس و داماد را جداگانه تا حمام همراهی میکنند و بعد از استحمام دوباره با ساز و دهل عروس و داماد تا خانه همراهی میکنند و در منزل عروس و داماد تا شب به رقص و پایکوبی مشغول میشوند.
دو شب بعد از عروسی داماد به عنوان سلام به خانه پدر زن می آید البته با اقوام خویش، عده ای در منزل عروس شام می خورند و عده ای هم در منزل داماد و در ضمن وجهی هم میپردازند، که باین شب (شب دواغ) می گویند در ضمن شب عروسی هر عده ای که از طرف عروس دعوت شده منزل عروس شام میخورند و هر عده ای از طرف داماد دعوت شده اند منزل داماد شام میخورند.
بعد از شب دواغ عروس را با ساز و دهل به خانه داماد می آورند و به عروس میگویند دو رکعت نماز حاجت بخوان و هر چه دعا دارد بکند.
چیزی که روز عروسی از همه جالب تر است این است که پس از اینکه داماد را با ساز و دهل از حمام به خانه آوردند برای او تخت می زنند و اطراف دیوارها را با پارچه های رنگارنگ تزئین میکنند، و داماد را روی تخت می نشانند و اول خواهر داماد می آید و به چشم داماد سورمه میکشد و مقداری به توانائی خود پول به داماد میدهد بعد از خواهر داماد بقیه اقوام هر یک همین عمل را انجام میدهند.
۷ دیدگاه
صادق
on فوریه 6, 2016 -
این اطلاعات ارزنده مربوط به چه سالی میشه دقیقا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 45؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظر میرسه سامان هنوز در شرایط روستایی به سر میبره.!!!!!!!
بهتر نیست اطلاعات به روز باشه تا اگه یه غریبه اشتباها افتاد تو وب سایت حداقل اطلاعات درست درباره شهر بدست بیاره.
منظورم موارد مربوط به جمعیت، سواد و اشتغال هست. ممنون از زحمات شما جهت راه اندازی این سایت. بد نیست در فضای مجازی بیشتر حضور داشته باشیم تا شهرمون بیشتر شناخته بشه.
علی آزوغ
on فوریه 7, 2016 -
با سلام.
بنده هنوز فرصت آپدیت مطالب را نکرده ام.
در اسرع وقت انجام خواهد شد.
صادق
on فوریه 7, 2016 -
سلام.
ممنون از شما و موفق باشید.
نسرین
on می 9, 2019 -
سلام بر خلاف شما من فکر میکنم این مطالب نشان دهنده ی قدمت و اصالت شهر سامان است و هیچ منافاتی با پیشرفت و به روز بودن ندارد.
سمیرا
on ژوئن 23, 2016 -
باسلام واحترام
لطفا مطالب را به روز کنید, درمورد پیرگرکاچی, شاعران بزرگ مثل عمان و دهقان سامانی, درمورد خوانین مثل میرزا اسکندر مطالب تهیه کنید وتو سایت قراربدید,بعضی ازاین آداب ورسوم هم سالیان زیادیه که دیگه انجام نمیشن. ولی در کل خیلی اطلاعات خوبی بود بخصوص اون چهارتا افسانه برامن جالب بودچون من فقط کوه شیراز را شنیده بودم وبقیه را حتی هنوزهم نمیدونم مکانش کجاس بخصوص افسانه زن و مرد. ممنون از سایت خوبتون,منتظر بروز رسانیش هستم.
علی آزوغ
on ژوئن 24, 2016 -
سلام.
جهت تکمیل اطلاعات نیاز به جمع آوری آنها از منابع معتبر است که امیدواریم با هنکاری شما دوستان گرامی این بروز رسانی انجام شود.
امراله مهماندوست
on آگوست 29, 2018 -
باسلام شهید یا شهدایی که نام خانوادگی سامانی داشته باشند دارید؟