۰

گفتگو

گفتگو با مادرسرلشگرخلبان شهید نعمت الله اکبری سامانی

جولای 10, 2014 در 03:30 توسط

امیر سرلشگرخلبان نعمت الله اکبری سامانی اولین خلبان شهید استان چهار محال و بختیاری می باشد و پیکرمطهر وی هنوز به وطن بازنگشته است. تاریخ شهادت وی در سال ۱۳۸۱ طی نامه‌ای که از بغداد به سازمان‌های ایرانی ارجاع داده شد، 23 آبان 1359 اعلام شد و به اطلاع خانواده ایشان رسید.

10425875_306304176198040_366053227433380460_n

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سامان برتر و به نقل از اعتدال فارس، گفتگویی با مادر شهید نعمت الله اکبری سامانی انجام گردیده که متن این گفتگو بدین شرح می باشد:

شهید نعمت الله اکبری درچه سالی و درکجا بدنیا آمدند؟

درسال ۱۳۳۰ درسامان متولدشدند.

ایشان درچندسالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند؟

در سن ۲۰سالگی ازدوج نمودندنعمت الله فرزند چهارم بنده میباشد.

خود شهید چند تا بچه دارند و الان کجاهستند؟

ایشان 2 تا پسر بنامهای محسن و مهدی  و یک دختر بنام لیلا دارد که لیلا ۳ماه بیشتر نداشت که پدرش شهید شد و الان بچه های شهید درتهران زندگی می کنند.

از دوران بچگی شهید کمی بگوئید؟

ایشان باهمه به گونه خودشون برخورد می کرد با بزرگ برخوردش بزرگ بود وباکوچک کوچک بودهرکسی وی را صدامیکردند ایشان سریع می رفتند بدون اینکه نه بگوید هم درس می خواند وهم بهمراه پدرش کشاورزی می نمود

نعمت الله تاچه سالی درسامان مشغول به تدریس بود و ادامه تحصیل راکجابود؟

دوران ابتدایی را درسامان سپری نمود و سپس ۲سال دراصفهان نزد عمویش مشغول به تحصیل شد از آنجا یکسال در آبادان نزدپسرعمه اش ادامه تحصیل داد و سپس مدرک دیپلم خود را ازشهرکرد اخذ نمود. وی همیشه جزء شاگردان ممتازبود. وی بعضی مواقع درسامان به مدرسه کشاورز (شهید جعفرزاده کنونی) می رفت و درسی را که معلمان آنجا به وی می آموختند نعمت الله خطاب به آنان می گفت شما اینهایی راکه میگوئید من همیشه درسینه خود دارم.

چه چیزی باعث شد که نعمت الله وارد نیروی هوایی ارتش شود؟

زمانیکه وی از آبادان برگشت گفت دیگه به آبادان نمی روم  وی در شهرکرد تحصیلات خود را ادامه داد و درکنکور سراسری شرکت نمود که از وی نیم نمره کسرنمودند وی هم دیگر درکنکورشرکت ننمود و راهی تهران شد و من به ایشان گفتم که تو نباید به نیروی هوایی بروی که ایشان درجواب من گفتند مادر شما چه بگوئید برو یا نرو من خواهم رفت . شهید پس از یکسال سختی و ظلم بالاخره توانست به دانشگاه افسری آن زمان برود.

قبل از اینکه به شهادت برسند چندسال سابقه خدمت در نیروی هوایی را داشتند؟

نعمت الله زمان قبل ا ز انقلاب وارد ارتش شد و ۱۸ماه در آمریکا دوره خلبانی را سپری نمود و پس از اینکه وارد ایران شد ازدواج نمود تقریبا 7 یا 8 سال سابقه خدمت در نیروی هوایی را داشت.

شما زمانیکه ایشان به آمریکا رفتند و بازگشتند را به یاد دارید؟

بله تقریبا یه چیزایی بیاد دارم زمانیکه ایشان از ایران رفتند خیلی لاغر بودند و زمانیکه ازآمریکا بازگشت بسیارچاق و یک مرد چهارشانه شده بود. از لحاظ زیبایی هم خیلی بهترشده بود بطوریکه هرکسی ایشان را می دید به وی می گفتند چشم زاغی بخاطرچشمان سبز و زیبای نعمت الله، هواپیمای وی شناسایی شده بود و هواپیمای وی را بانام هواپیمای چشم زاغی می شناختند وی در زمان جنگ در پایگاه نهم شکاری بندرعباس زندگی می کرد که من و پدرش هم دوبار به دیدنش به بندرعباس سفر کردیم.

شماازکجا فهمیدید که نعمت الله شهید شده؟

پدر شهید یکسال در بندرعباس بود می خواست بیاد سامان که نعمت الله به پدرش می گوید پدر نرو. به من قول مشهد را دادند نرو تا با هم برویم مشهد. زمانیکه وی برای انجام ماموریت به دزفول می رود وی جهت انجام ماموریت و پرواز داوطلب می شود که پس از بمباران موانع دشمن در راه بازگشت مورد اصابت موشک قرار می گیرد و در ایام محرم بود که دیدم تمام اهالی سامان با یک نگاه خاصی به من می نگرند که من بعد به طورغیرمستقیم یک چیزهایی از یکی ازفامیلها شنیدم و زمانی که به شهرکرد آمدم وتماس باعروسم گرفتم متوجه شدم که نعمت الله شهید شده است. فرزند من یک انسان عادی نبود مثل ملائک بود

هم اکنون بیش از ۳۴سال ازشهادت نعمت الله می گذرد؛ آیا در این چند سال هیچ اقدامی از سوی مسوولین استانی و شهرستانی در جهت حفظ  نام و یاد شهید انجام شده است؟

خیر هیچ اقدامی نشده، فرزند من از این دنیا هیچ چیزی نمی خواهد؛ و می خواهد همان گمنام بماند اما فقط  من با پیگیری هایی که خودم انجام دادم مقررشد جاده سامان به شهرکرد را بنام وی بزنند که هنوز این اتفاق نیفتاده و تنها کاری که انجام دادند استخری در سامان آن هم با کمک مالی خودم توانستم بنام شهید بزنم.

ایشان جزء خلبانان شهیدی هستند که هنوزپیکرپاکشان به وطن بازنگشته درسته؟

هنوز چشم من به در مانده ومن بعد ازگذشت ۳۴سال هنوز امید بازگشت مرده و یا زنده وی را دارم.

شده تابه حال شهید به خواب شما بیاید؟  

بله زیاد به خواب چندین  نفر آمده مثلا یکبار به خواب یک نفر غریبه بنام آقای عقیلی آمده بوده وگفته بوده بروببین پدر ومادرم وفرزندانم الان کجا هستند وچه می کنند و به خواب خودم هم آمده بود.

آخرین باری که شهید به خواب شما آمد کی بود؟  

دو روز قبل از فوت پدرشون خواب دیدم که آمده و در بلندی ایستاده دست پدرش راگرفت و کشید بالا و دو روز پس از خواب من، پدرش نزد پسرم رفت.

اکنون مقبره ایشان در خاک عراق مشخص می باشد یا خیر؟

خیر هیچ چیز برایش وجود ندارد فقط در سال ۱۳۸۱کشورعراق طی نامه ای به ایران شهادت وی را تائید نمودند.

هرساله خانواده شهدا، ایثارگران وجانبازان با رهبرمعظم انقلاب،رئیس جمهور ومسوولین دیدار دارند آیا تا بحال از شما دعوت شده که شرکت نمائید؟

خیر فقط از سوی نیروی هوایی چندبار برای اصفهان دعوت شدم و اوایل جنگ هم فقط یکبار برای دیدار با امام خمینی (ره) دعوت شدم و رفتم.

آیا تا بحال مراسم گرامیداشتی درشهرستان سامان برای امیرسرلشگرخلبان نعمت الله اکبری برگزارشده یاخیر؟

فقط یکبار آن هم درسال ۱۳۷۶ و در دولت آقای خاتمی برگزارشد و دیگربرگزارنشد.

پدرشهید درچه سالی فوت کردند؟

پدرش پس از تحمل سالها رنج ومشقت در ۱۴خرداد سال ۱۳۸۲همزمان با سالروز رحلت امام خمینی دارفانی را وداع گفت.

باتوجه به بیماری شما بنیاد شهید در این زمینه به شماکمک می کند؟

خیر من الان این دستگاه اکسیژن را خودم به مبلغ ۷ میلیون تومان خریده ام بنیاد قبلا از اکسیژن های کپسولی می دادکه هر روز احتیاج به شارژ داشت  متاسفانه بنیادهیچ کمکی در این زمینه نمی کند.

مردم و مسوولین زمانیکه می فهمند شما مادر شهید سرلشگر خلبان نعمت الله اکبری سامانی هستید چه برخوردی دارند؟

من همینگونه که هستم می باشم و کاری به کارکسی ندارم اگرکسی سلام داد جواب می دهم اگرنداد که منم کاری بهشون ندارم من سال گذشته مدتی در سی سی یو بیمارستان بستری بودم هیچکدام از مسوولین حتی سراغی هم از من نگرفتند ما فقط اسم مادر شهیدی را با خود یدک می کشیم و فقط قبلا ازنیروی هوایی سالی یکبار می آمدند و سرکشی  می کردند ولی الان چند سال هست که دیگه نمی آیند.

اکنون که شما فرزندتان در راه وطن شهید شده چه احساسی دارید؟

بسیار خوشحالم ،سربلند وسرفراز هستم که فرزندم یک پایه ایران هست وجانش را در راه وطن فدا نمود.

شما چه انتظاری از مسوولین دارید؟

هرگلی ریختند بر سرخودشان ریختند فقط خواهشم این هست که نام شهید را برای همیشه زنده نگه دارند چرا که نعمت الله تنها فرزند من نیست، بلکه فرزند سامان و فرزند چهارمحال وبختیاری است و یک خواهش دیگری دارم این که داروهایم را برایم تهیه کنند که تهیه این داروها از تهران برای من مشکل می باشد.

زندگی نامه و وصیتنامه امیر سرلشکر خلبان شهید نعمت الله اکبری سامانی

با تشکر از «سجاد درخشان» بابت این گفتگو.

10481709_1450657561858733_7729990380448656482_n

10392272_1440739912861225_3611236448511559350_n

10458797_306231269538664_2434772623787992401_n

دیدگاهتان را بنویسید

* Copy This Password *

* Type Or Paste Password Here *